یک تجربه شعب vip در طول فعالیت حرفه ای وکالتی،متاسفانه بعضا با معدود شعب #بازپرسی یا #دادیاری مواجه گردیده ام که مدیریت پرونده در شعبه با شاکی بوده نه شعبه!* *➖با مرور این تجربیات در ذهنم به این نتیجه می رسم که این مدل رسیدگی ها به پرونده،درچنین شعبی،#وجوه_اشتراکی داشته است که ذکر آن جهت انباشت تجربه حرفه ای برای همکاران محترم،وکلا و قضات شریف و پاکدست و احتمالا نهادها و مراجع نظارتی جهت برخورد با این مفاسد،مفید به نظر می رسد:* ۱-مبالغ مورد ادعای شاکی در این پرونده ها علی القاعده سنگین است و منشأ آن مشخص نیست. ۲-شرح شکایت شاکی در این نوع پرونده ها علی القاعده داستان سرایی،غیر مستدل،غیر مستند،متعارض و دور از ذهن است.معمولا از شرح شکایت شاکی،ارتکاب جرائمی مثل فرارمالیاتی،پولشویی و اخلال در نظام اقتصادی کشور،توسط خود #شاکی،قابل احراز است. ۳-گواهی شهود شاکی در این پرونده ها نقش محوری دارد و شهود غالبا کارمندان و منتسبین شاکی هستند. ۴-این پرونده ها،علی القاعده اختلافاتی حقوقی هستند که در قالب کیفری مطرح شده اند و عناصر مادی،معنوی و قانونی جرم ادعایی شاکی مفقودند. ۵-شاکی این پرونده ها حرفه ایست و سابقه شکایتهای مشابه دیگر علیه اشخاصی دیگر را دارد.غالبا هم در همه پرونده های گذشته،با همین شیوه، رای به نفعش صادر گردیده است و از این سابقه نیز برای تهدید بدهکار استفاده می کند. ۶-نقش وکیل شاکی و کار علمی و تخصصی در این پرونده ها کمرنگ و نقش خود شاکی پر رنگ است.وکلای متهمین به کرات این جمله ها را در این شعب می شنوند که «ما بحث علمی با شما نداریم»یا «این حرفها برای کتابهاست».حضور پررنگ شاکی در شعبه حتی مواقعی که نیست،کاملا محسوس است. ۷-همه تقاضاهای شاکی جهت تحصیل ادله علیه متهم،به نحو تعجب آوری اجابت می شود اما تقاضاهای متهم جهت تحصیل ادله به نفع او معمولا اجابت نمی شود یا اگر بشود صوری است و اقدام موثری صورت نمیگیرد. ۸-معمولا شاکی حرفه ای علاوه بر بدهکار،چند نفر از اقرباء و عزیزان وی مثل #همسر بدهکار را نیز در ردیف متهمین قرار می دهد تا فشار بر بدهکار را جهت وصول چند برابر طلبش در دادسرا بیشتر کند.معمولا فشار بر عزیزان بدهکار که #طعمه شده اند بیشتر از فشار بر خود بدهکار است. ۹-قرار تامین کیفری در این پرونده ها معمولا سنگین و چند برابر طلب واقعی شاکی و خارج از توان بدهکار و به نحوی صادر میگردد که منجر به بازداشت یا متواری شدن بدهکار و عزیزان وی گردد. ۱۰- علاقه شدیدی به مصالحه و مختومه نمودن پرونده در دادسرا وجود دارد تا علاوه بر وصول چند برابر طلب با هزینه ها در دادسرا،پرونده و ایرادات رسیدگی آن در مراجع دیگر مطرح نگردد. ۱۱-تلاش میگردد از اظهارات بدهکار یا اقربایش، اقرار یا تعارض در اظهارات، در راستای عناوین اتهامی، ساخته یا کشف و این اظهارات،داستان پردازی های شاکی را تایید و تکمیل کند. ۱۲-وکلای متهمین به طرق مختلف از جمله نپذیرفتن وکالتشان،قرار عدم دسترسی به پرونده،الزام حضور موکل در کنار وکیل و غیره محدود می گردند.این موضوع نیز به شکستن مقاومت بدهکار و نزدیک شدنش به مصالحه کمک می کند. ۱۳-برای متهمین،شعبه با پایان ساعت اداری تعطیل است اما برای شاکی ممکن است شعبه حتی تا ساعتها پس از ساعت اداری و تعطیلی دادگستری باز باشد. ۱۴-بدهکار و عزیزان وی مدام تهدید میشوند که مجرمند و در مراحل بعدی دادگاه و تجدیدنظر هم همین آش است و همین کاسه! ۱۵-اموری از قبیل تشدید قرار، که قرار است در شعبه علیه بدهکار اتفاق بیفتد را شاکی قبلا به اطلاع بدهکار می رساند و به او گوشزد میکند اگر چند برابر بدهیت را با هزینه ها پرداخت کنی کاری میکنم که اتفاق نیفتد و اگر بدهکار تسلیم نشد،وعده شاکی محقق میگردد! ۱۶-رابطه شاکی با شعبه و پرسنل آن علی القاعده نزدیکتر و دوستانه تر از حد متعارف است و پیش فرض کل شعبه مجرمیت بدهکار است. ۱۷-کادر شعبه علی القاعده خود را خیلی باسواد و سالم و پاکدست و وکلای متهمین را بی سواد و بدهکار را ناسالم معرفی می نمایند. ۱۸-به بدهکار فرصت و امکان دفاع داده نمیشود مگر در خصوص پرداخت چند برابر بدهی اش به شاکی. ۱۹-پرونده های اینچنینی معمولا حجم میگیرند تا مخوف گردند و بعضا به چندین جلد می رسند. ۲۰-در این پرونده ها معمولا بدهکار که تحت فشار شدید بازداشت خود و عزیزان خود است،تسلیم میگردد و چندین برابر بدهی خود پرداخت میکند تا رها شود.پرونده نیز با مصالحه و قرار منع تعقیب مختومه می گردد و کسی از آنچه که اتفاق افتاد مطلع نمیگردد و انچه باقی می ماند #ظلمی است که بر بدهکار و عزیزانش روا گردیده است. لطفا اگر تجربیات مشابهی دارید ذیل پست اینستاگرام به آدرس ذیل کامنت بگذارید و این متن را نقد،تحلیل و تکمیل فرمایید. *https://www.instagram.com/p/CSrMsS-j-ax/?utm_medium=copy_link*