حســـبنا‌الله و نعـــم الوکیل

ورود به سایت

نام کاربری*
رمزعبور*
مرا به خطر بسپار

ثبت نام

فیلد های ستاره دار(*) را پر نمایید.
نام*
نام کاربری*
رمزعبور*
تکراررمز عبور *
ایمیل*
تکرارایمیل *
کدامنیتی*
تصویرمجدد
جمعه, 13 مهر 1403

               

دعاوی حقوقی شرکت ها

نوشته شده توسط  ادمین سایت آذر 07, 1401

تأثیر پلمب شرکت بر قرارداد مشارکت

آیا پلمپ شرکت تاثیری بر قرارداد مشارکت دارد؟

 پلمپ شرکت به دلیل عدم رعایت مسائل زیست محیطی، عرفاً ملازمه ای با تلف مال مشترک میان شرکاء ندارد؛ بنابراین موجب انفساخ قرارداد مشارکت نمی شود.

رأی دادگاه بدوی

درخصوص دادخواست تقدیمی آقای م. ف.الف. باوکالت آقای ح. ک. (وکیل دادگستری) به طرفیت آقای ح.الف. م.ن. باوکالت آقای ر. ق. (وکیل دادگستری‌) به خواسته بدواً تقاضای صدور قرار استماع شهادت شهود موکل و سپس صدور حکم به اعلام فسخ و بی اعتباری قرارداد مشارکت عادی مورخه 74/6/15 درخصوص کارگاه تولید وتصفیه پارافین واقع در ه. روستای د. مقوم به 51/000/000 ریال 0 دادگاه با توجه به اسناد و مدارک پیوست پرونده 1- قرارداد مشارکت فوق 2- صورتجلسات پلمپ 3- قرارداد شرکت شهرکهای صنعتی 4- تجهیزات کارگاه ازقبیل انشعاب آب ، برق ،گاز و000 5- مدارک بیمه دال بر نوع شغل استخدامی خوانده درکارگاه جدید 6- صورتجلسه مورخه 1389/2/14 شعبه 129 دادگاه باهنر 7- رسیدگی های مورخه 1385/6/15 و 1386/12/21- 8- دادنامه شماره 2600594 مورخه 1389/7/20 شعبه 129-9- استشهادیه 10- وکالتنامه وکیل 0 ما حصل اظهارات وکیل خواهان بدین شرح می باشد: موکل اینجانب به موجب شراکت نامه عادی مورخه 1374/6/15 باخوانده ( که ازقبل راننده کارگاه موکل بوده ) مبادرت به انعقاد قرارداد شراکت کاری در زمینه تولید و تصفیه پارافین بامحل تعیین شده درآدرس ه. - روستای د. دامداری واقع درشمال شرقی باغ می نماید و طی آن مقرر می گردد تقسیم سود و زیان به نسبت سهام تعیینی برمبنای 45% موکل و35% خوانده تقسیم گردد لازم به ذکر است که کل سرمایه شرکت اولیه مبلغ سی میلیون ریال معادل سه میلیون تومان بوده است ( پیوست 1) پس از گذشت حدود سه سال از شراکت کاری کارگاه فوق به علت اخطارهای پی در پی و مکرر از جانب اداره اماکن و اداره محیط زیست تهدید به تعطیلی می گردد تا درنهایت مورخه 77/11/28 کارگاه فوق رسماً طی صورتجلسه پلمپ به دستور بخشداری محل تعطیل و شراکت کاری منفسخ میگردد (پیوست 2) لیکن موکل برای ادامه فعالیت در زمینه کاری و حرفه تخصصی خویش با هزینه شخصی طبق قرارداد شماره 967- 417 مورخه 1377/6/31 به شرکت شهرک های صنعتی ایران مراجعه و قرارداد تخصیص یک قطعه زمین به مساحت 2434 مترمربع براساس موافقتنامه اصولی شماره 01/59096 صادره از اداره کل صنایع استان تهران واقع درجاده ... را منعقد می نماید (پیوست 3) وکلیه هزینه های تأسیس و نگهداری و تجهیز کارگاه فوق از قبیل خرید انشعابات آب، برق، گاز واحداث سوله و سایر امکانات مورد نیاز را شخصاَ هزینه و تهیه می نماید (پیوست 4) و مجدداً خوانده در کارخانه جدید به عنوان راننده کارگاه موکل، مشغول به فعالیت میگردد ( پیوست 5) -2- پس ازگذشت 11 سال از احداث کارگاه جدید خوانده هنوز شراکت نامه اولیه ازکارگاه قبلی رادردست داشته به یکباره ادعای شراکت در محل جدید کارگاه را می نماید و دراین راستا به طرح دعوایی علیه موکل به خواسته تعیین و پرداخت سود مشارکت مبادرت می نماید که به کلاسه 26/89 درشعبه 129 دادگاه عمومی حقوقی شهید باهنر ارجاع میگردد و برای اثبات ادله شراکت کاری خویش با موکل و متصل نمودن شراکتنامه اولیه به محل جدید با توسل به اقرار مصلحتی عنوان می نماید که ازمورخه 1383/4/1 تا کنون صرفاً 65 میلیون تومان سودمشارکت ازموکل دریافت داشته که طبق صورتجلسه 1389/2/14 منعکس گردیده است (پیوست 6) و در اینکه به دو رسیدعادی مورخه 85/6/15 و 1386/12/21 استنادمی نمایدکه هردو رسید درخصوص توافق قیمت حمل بارتوسط شرکتهای دیگروظروف سازی (بسته بندی) تولیدات شرکتهای دیگرمی باشد وخوانده درآنهابه عنوان پیمانکارحمل بارمی باشد واین رسیدها هیچ ارتباطی به شراکت موکل درکارگاه جدیدندارد (پیوست 7) لیکن دادگاه محترم بدوی با ارجاع به کارشناس رسمی دادگستری حکم به محکومیت موکل به پرداخت سودسهم الشرکه کارگاه جدیدصادرنموده که هم اکنون درمرحله تجدیدنظربوده ودرحال رسیدگی است (پیوست 8) -3- علی ایحال باتوجه به کیفیت موضوع واسنادومدارک موجودکه جملگی حکایت ازعدم اتصال شراکتنامه اولیه به شراکت جدیدچه ازلحاظ موقعیت مکانی وچه ازلحاظ هزینه هایی که تماماً توسط موکل پرداخت شده است داردوجایزبودن عقدشراکت وخروج شرکاءاولیه (موکل وخوانده ) ازشراکتنامه اولیه وعدم انعقادقراردادمشارکت جدیددرمحل جدیدکه حاکی ازفسخ شراکتنامه اولیه می باشد تقاضادارد بدواً قراراستماع شهادت شهودموکل راصادرفرموده وپس ازاثبات حقانیت موکل حکم به محکومیت خوانده مبنی براعلام فسخ شراکتنامه عادی مورخه 1374/6/15 بااحتساب جمیع خسارات دادرسی صادرفرمائید. وکیل خواهان درجلسه رسیدگی چنین اظهارمی نمایداولاً دردادخواست تقدیمی درقسمت شرح خواسته قیدنموده ام که قراردادحاضرفسخ گردیده است لذا اشتباهاً تایپی به فسخ قراردادعنوان گردیده تقاضای موکل اعلام انفساخ قراردادمی باشدکه بدینوسیله اشتباهاً تایپی رااصلاح می کنم ،دوماً اینکه کارگاه اولیه درسال 1374/6/15 باهمکاری موکل وخوانده محترم احداث وانعقادگردیده است که درقراردادفوق هم محل آن درروستای د. اعلام گردید وهم میزان سرمایه اولیه مبلغ سی میلیون ریال لذاازاین مبلغ 65% متعلق به موکل (1950000 تومان ) و35% متعلق به خوانده بوده است (1050000تومان ) به علت اینکه محل کارگاه واقع درروستای د. بوده لذابه علت تناقض بااکوسیستم طبیعی محیط زیست منافات داشته واداره محیط زیست واداره اماکن بارهاوبارها اخطاریه مبنی برپلمپ کارگاه به موکل ابلاغ نموده بودند(که فتوکپی صورتجلسه پلمپ اخطاریه ها پیوست می باشد) لذابعلت عدم سوددهی وزیان وارده به علت تعطیلی کارگاه عملاً سودی که عاید موکل نگردیده بلکه زیان هم دیده است به ناچارموکل درصدداحداث کارگاه جدیدازطریق احداث کا رخانه جهت انجام حرفه تخصص خویش مینمایدلهذا بامراجعه به شرکتهای صنعتی ع. واقع درجاده خ. قرارداد تخصیصی یک قطعه زمین به مساحت 2334 مترمربع براساس موافقتنامه اصول شماره 01/59096 صادره ازاداره کل صنایع استان تهران را منعقد مینماید که تمامی علل آن وتجهیزات کارگاه ازقبیل احداث سول، خریدانشعابات برق صنعتی، آب، گاز و سایر تجهیزات مورد نیاز (که کپی آنها ضمیمه دادخواست می باشد) جملگی با هزینه موکل بوده است که چنانچه به فاکتورهای متعددی و قراردادهای گوناگون برای تجهیزکارگاه ملاحظه گردد رقمی بالغ بر900000000 ریال برآورد گردیده و تماماً توسط موکل هزینه شده است ولیکن نظربه اینکه خوانده قبلاً هم راننده موکل ( راننده ماشین سنگین ) درشرکت وی بوده مجدداً توسط موکل پس از 2 سال تعطیلی کارگاه اولیه و مراجعت به کارگاه جدیددعوت به کار در همان تصدی گری به شغل رانندگی می گردد و پس ازگذشت مدت زمان حدوداً 11 سال به علت طمع، خوانده اقدام به ارائه شراکتنامه اولیه علیه موکل چنین وانمودداشته که درکارگاه جدید نیز شریک می باشد و مبادرت به طرح دعوا نموده که درشعبه 129 دادگاه عمومی حقوقی باهنرمطرح رسیدگی قرارمیگردددرجلسه اول رسیدگی عنوان می نماید قبلاً باموکل تصفیه حساب نموده لیکن از1383/4/1 تاکنون ( یعنی سال 89) صرفاً 65 میلیون تومان دریافت نموده به عنوان سودازموکل (اقرارمصلحتی) ودادگاه نیزباارجاع امربه کارشناس بدون مداقه درمدارک موکل مبادرت به صدوردادنامه نموده که هم اکنون دردادگاه تجدیدنظراستان تهران به استنادماده 19 آیین دادرسی مدنی قرارتوقیف رسیدگی تانتیجه پرونده حاضرصادرگردیده است امادلایل موکل مبنی برانفساخ قراردادعادی مورخه 1374/6/15 وعدم تسری آن به کارگاه جدید :1) شراکت چنانچه از نامش پیداست مشارکت دو نفر یا بیشتر برای سرمایه گذاری شریک بودن درسود و زیان (3گزینه) می باشد و این درحالی است که درقرارداد اولیه هیچ گونه سودی عاید شرکاء نمی گردد که هیچ بلکه به علت تعطیلی و پلمپ مکرر از طریق مراجع مربوطه ضرر هم داده شده است چنانچه خوانده ادعای سودرسانی کارگاه اولیه را داشته مدارک خویش را ارائه می نماید 2) کارگاه جدید تماماً توسط موکل خریداری شده وهمانطورکه به اسنادومدارک تجهیزکارگاه ملاحظه فرمایند رقمی بالغ بر900000000 ریال برآوردمی شود حال کدام عقل سلیمی می پذیردکه با1050000(یک میلیون وپنجاه هزارتومان ) اورده خوانده ازباب 35% سرمایه اولیه، صاحب یک کارخانه جدیدشودکه 35% ان رقمی بالغ بر315000000 ریال میگرددآن هم سرمایه اولیه درحالیکه درحال حاضرآن کارگاه جدیدرقمی بالغ بر3500000000 ریال ارزش دارد وخوانده که ادعادارددرکارگاه جدیدهم صاحب 35% می باشد چه دلایل ومدارکی دال برافزایش سرمایه از10500000ریال به 315000000 ریال دارد 3- خوانده ادعانموده که قبلاً باموکل تصفیه نموده واز83/4/1 تاکنون صرفاً 65 میلیون تومان دریافت داشته اولاً مدارک تصفیه حساب قبلی دوماً دریافت رسید65 میلیون تومان سودحاصله راکه ازموکل دریافت داشته کجاست؟چراتاکنون ارائه نگردیده است ؟ 4- درکارگاه اولیه محل آن تعیین شده درحالیکه درکارگاه جدیدهیچ گونه تسری ندارد وشراکت درمحل تعیینی صرفاً مربوط به همان محل می باشد 5- آخرین مطلب درخصوص دو رسیدعادی مورخه 85/6/15 و 84/12/21 می باشدکه خوانده ادعانموده چون درآن رسیدها نیزموکل امضادارد لذادلیل برادامه شراکت درمحل جدیدمی باشد دراین باره توضیح اینکه خوانده ازابتدای امرکه درنزدموکل مشغول به فعالیت بوده به شغل رانندگی کامیونهای متعلق به موکل که درزمینه ارسال وجابجایی بارتولیدشده که درکارگاه تولیدپارافین صنعتی استفاده می شده اشتغال داشته پس ازگذشت مدتی وباتوجه به اینکه تولیدات کارخانه چه درشراکتنامه اولیه وچه درشهرک صنعتی ع. خیلی زیادنبوده که هردوکامیون بصورت تمام وقت مشغول به فعالیت باشند لذادرزمان هایی که مورداستفاده کارخانه نبوده کارخانجات اطراف باتوجه به سابقه آشنایی که ازقبل باخوانده داشته اند ومی دانستندکه نامبرده درزمینه تصدی گری به کامیون داری درشرکت موکل مشغول به فعالیت می باشد بصورت پیمانی باوی مذاکره می نمودندونامبرده نیزبرای حمل وجابه جایی بارهای آنان بااستفاده ازکامیون های موکل اقدام می نموده وازاین راه علیرغم حقوق ماهیانه خویش ازموکل عایداتی هم بدست میآورد لذامشتریان خویش نیزباوی رسیدهایی مبنی برجعل بارودریافت وجه تنظیم می نمودندکه ازجمله رسیدهای ذیل میباشد1- رسیدمورخه 85/6/15 این رسیددرخصوص شرکتی است به نام شرکت ش. باآقای م.ن. به عنوان پیمانکارحمل ونقل منطقه آشنایی پیداکرده وباوی توافقی مبنی برارسال بارتولیدشده توسط شرکت خویش(ف. و الف. که مواداولیه شیمیایی درخصوص تولیدپارافین می باشند) به سایت ومظروف سازی (یعنی مکانی دیگرجهت بسته بندی نمودن مواداولیه تولیدی) می نمایدکه درآن کرایه حمل ودستمزدخوانده توسط حسابداری شرکت ش. پر داخت شده که این رسیدهیچ ارتباطی به شرکت موکل ندارد وهیچ گونه معامله ای هم درراستای کارخانه موکل نگردیده بلکه توسط موکل اجاره داده شده که درمواقع بیکاری کامیونها ازآنهاجهت عایدات بیشترخوانده استفاده شود حال خوانده ادعانموده که این رسیددرزمینه فعالیت شرکت موکل بوده ولذاچون امضائی درآن دارد لذاشریک کارخانه موکل می باشد 2) رسیدمورخه 86/12/21 این رسیدهم درزمینه توافقی است که شرکت ش. باخوانده که به عنوان پیمانکارحمل ونقل وی بوده صورت گرفته که شامل دوتوافق می باشد اول درخصوص مظروف سازی محصولات شرکت یادشده که بنابه معرفی خوانده شرکت ش.موافقت می نماید که عملیات مظروف سازی محصولات خویش رابه شرکت موکل بسپارد وضمناً امورحمل ونقل محصولات تولیدشده ومظروف شده شده شرکت ش. باخوانده می باشد حال چه ارتباطی به شرکت باموکل دارد الله اعلم وکیل خوانده درجلسه دادرسی چنین اظهارمی نمایدخواهان درپرونده مطروحه درشعبه 29 حقوقی تهران تمامی مواردیادشده رابه عنوان دفاع عنوان داشته وازآن جایی که وفق ماده 142 قانون آئین دادرسی مدنی ادعای فسخ دعوای تقابل محسوب نمی شود این ادعا بدون دادخواست ودرراستای دفاع مطرح وموردرسیدگی قرارگرفته وازسوی دادگاه ردشده است عنایت به رای شعبه 129 محاکم حقوقی موردرسیدگی قرارگرفته وازسوی دادگاه ردشده است عنایت به رأی شعبه 129 محاکم حقوقی تهران که ازضمائم دادخواست استدعامی شودثانیاً: باتوجه به اینکه پرونده دارای سابقه رسیدگی درشعبه 129 حقوقی و49 تجدیدنظرمی باشدقاعدتاً دادگاه بدوی که بعداً واردرسیدگی می شودبایدرسیدگی رامتوقف ومنتظرحکم قطعی دادگاه تجدیدنظرمیباشدونه برعکس ،ثالثاً: خواهان مدعی فسخ قرارداداست وبایددلایل خودراارائه نمایدانتقال محل شراکت ازنقطه ای به نقطه دیگرهیچ گاه ازدلایل فسخ قراردادشراکت نیست ازسوی دیگراگر قرارداد فسخ شده باید برگه ای دراین خصوص وتصفیه حساب دوران مشارکت وجودداشته باشد خواهان که درمدارک خودفاکتورهایی بامبالغ بسیارپایین ارائه نموده وظاهراً فردی بسیاردقیق است هیچ گونه ازتنظیم صورتجلسه فسخ یااتمام شراکت خودداری کرده است رابعاً: خواهان مدعی است خوانده (موکل) راننده شرکت بوده چراازارائه فقط یک برگ رسیددریافت حقوق ماهیانه عاجزاست هیچگونه راننده شرکت حقوق خودرابدون مدرک ومستنددریافت داشته است خامساً: استنادخواهان به لیست بیمه همان طورکه دررأی شعبه 129 حقوقی ذکرشده بلاوجه است وامری است متداول جهت بهره مندی ازمزایای تامین اجتماعی بوده است سادساً: موکل دردوقراردادهمراه باخواهان اقدام به انعقادباافرادوسایرشرکتهانموده است که این امرمؤیدوجودسمت خوانده است وچراوبه چه دلیلی راننده بایدقراردادهای شرکت راامضانماید علیهذاباتوجه به مواردیادشده وباعنایت به این که استشهادیه که ازضمایم دادخواست ذکرشده وجودخارجی نداردوخروج آن ازدلایل استدعامی شود ازدادگاه محترم تقاضامی شودکه خواهان دفاترخودراکه مبین تسویه باموکل است ارائه نماید0 لذا دادگاه به استناد ماده 229 قانون آئین دادرسی در امور مدنی قرار استماع شهادت شهود صادر می نماید.لذا آقای الف. الف. به عنوان شاهددرجلسه رسیدگی چنین اظهارمی نمایددرخصوص صورتجلسه مورخه 85/6/15 به عرض می رسانم جناب آقای م.ن. به عنوان پیمانکارحمل موادنفتی ازپالایشگاه به مظروف سازی آقای ج. وپالایشگاه معرفی شده بودندکه درهمان زمان ایشان بابیان این موردکه خودشان شرکت مظروف سازی درشهرک صنعتی ع. به همراه برادرخانم ایشان آقای م. ف.الف. وبه نام شرکت پ. آماده مظروف سازی کالاهای مامی باشد لذااینجانب درزمان مدیریت عامل خودم درشرکت ش. باتوجه به رابطه خانوادگی این دوفردهیچ گونه اقدامی جهت بررسی شراکت این دوفردانجام نداده ام ازاین رودرمورخ صورتجلسه اشاره شده فوق نمی دانم آقای م.ن. وآقای م. ف.الف. باهم کارمی کنندیاخیرولی شرکت ش. درآن زمان آقای م.ن. رامی شناختندلازم به توضیح می باشد صورتجلسه یادشده خلاصه ای ازوضعیت ما لی فی مابین شرکت ش. وپیمانکارحمل موادنفتی می باشد آقای م.ن. نحوه آشنایی ماباآقای م.ن. توسط آقای جهانگیری پیمانکارمظروف سازی ویاشرکت نفتی الف. به شرکت ش. معرفی شده اند لازم به ذکردرسال 86 مدیریت شرکت ش. ازبنده به آقای ف. الف. انتقال یافت وشایان ذکرمی باشد صورتجلسه 85/6/15 به امضاء اینجانب وحسابداروقت آن زمان شرکت بنام آقای الف. رسیده است بنده هیچ گونه صحبتی درخصوص این موضوع که آقای ف.الف. فرموده باشند آقای م.ن. شریک ویاکارگروراننده ایشان می باشند رانشنیده ام آقای ح. ک. به عنوان شاهددیگرچنین اظهارمی دارد مدت تقریباً بیست سال است که اینجانب خواهان وخوانده رامی شناسم ونحوه آشنایی اززمان انبارنفت شهرری می باشد ودرخصوص توافقات ورسیدهای اعلامی سال 1385 و1386 این امررامی دانم که اینجانب تعدادی بارباوسیله نقلیه خودم برای شرکت ش. درسال 1385 باربرده ام که این فعالیت بنده به تقاضای آقای م.ن. انجام شده است درسال 1385 به تقاضای آقای م. ف.الف. باری به سمت ش. حمل نکرده ام ونحوه باربدین گونه بودکه آقای م.ن. معرفی نامه به شرکت نفت پارس، الف. که با رگیری می نمودم واجرت کارم راازآقای م.ن. دریافت می کردم ودرحال حاضرخیری ازشراکت نداشته وبرای شرکت پارس مرمراطلاعی ندارم که باربرده ام یاخیر0 آقای علی احمدی پور نیزبه عنوان شهوددیگرچنین اظهارمی دارد اینجانب شهادت می دهم که قبل ازرفتن به کارگاه ه. مدت 2 سال دراژانس مشغول به کاربودم ودرآن جا با آقایان م. ف. و ح.الف. م.ن. آشناشدم وتوسط همین آشنایی وسیله کاربنده باایشان فراهم گردیدکه درنتیجه دربهمن سال 78 بنده در ه. مشغول بدهکارشدم که کلیه لوازم مربوط به کارگاه راباهمکاری شخص دیگرجمع آورینمودم ودرپایان سال کلیه لوازم واثاثیه کا رگاه راهمراه باآقای م.ن. به شهرک صنعتی ع. انتقال دادیم ودرآن جاازبدوتاسیس مشغول به کاربودم طبق اظهارات آقای م. ف. و ح.الف. م.ن. عنوان می کردند که ماباهم شریک هستیم وچندین مرتبه درهنگام بستن قراردادبامشتری آقای ف. اظهارمی نمودمن بایدباآقای م.ن. اتفاق نظرداشته باشم درنهایت اینجانب تامردادماده 87 فعالیت داشتم درنهایت درپایان مرداد87 بنده باشرکت تسویه حساب نمودم بنده به عنوان سرپرست کارگاه ،راننده ، حسابداروکارگرفتن درآن جامشغول به کاربودم کارآقای ف. کارهای اداری مربوط به خریدوفروش جنس وکارآقای م.ن. حمل ونقل موادوگرفتن راننده چهت آوردن باربه کارخانه بودکه این فعالیت درسال 83(یعنی حمل بارباتانکرتوسط آقای م.ن. تعطیل وبه جای خودیک راننده استخدام کردندوایشان حواله جات مربوط به کارخانه راشخصاً به پایشگاه می بردندوآن جاماشین های دیگرراجهت انتقال باربه کارخانه انجام میدادنددرتیرماه سال 83 آقای ف. عنوان کردندکه ازاین تاریخ به بعدکلیه حسابهای ورودوخروج کارگاه راطبق فاکتورجمع آوری ومکتوب می نمایم که بدانیم کارخانه درپایان هرماه یاهرسه ماه چه قدرسود و زیان داشته وبنده به آقای م.ن. حسابمان شفاف می باشد ودرسال 86 آقای م.ن. به مدت 20روزبه عنوان قهرازکارخانه بیرون رفتندکه بنده که ازایشان سوال کردم علتش راپرسیدم گفتندکه آقای ف. ازتیرماه 83 قراربودکه هرسه ماه به حسابهارسیدگی کنندکه این کاررانکردند بنده درسال 87 که ازکارخانه بیرون آمدم البته به میل خودم آقای ف. اعلام کردند که چون کارپارافین دیگرسودی ندارد خواهم کارخانه راتغییرکاربری بدهم که وقتی کارهایشان انجام شدشمارادوباره به استخدام کارخانه درمی آورم بنده جهت استخدام دربدوکارخانه باآقای ف. صحبت کردم وکلیه مراودات مالی باآقای ف. بودوبنده کلیه ورودوخروج کالاوهزینه هاومخارج هارادردفاترثبت نمودم بنده هیچ گونه حساب مالی بین آقای ف. و م.ن. رادردفاترثبت نکرده ام 0 آقای غ. ق. به عنوان شهودخوانده درجلسه رسیدگی چنین اظهارمی نماید:اینجانب ازسال 1380 لغایت سال 1385 برای خواهان وخوانده کارکرده ام ونحوه آشنایی بانامبردگان بدین صورت بوده است که درآژانس ع. واقع درابتدای ... فعالیت داشتم که ازطریق این آژانس تقریباً معرفی شدم ویک هفته بیشتردرآژانس کارنکرده ام وباواسطه شناختی که ازخواهان وخواندگان پیداکردم باتوافق آقای م. ف.الف. به عنوان راننده خواهان وخوا نده وبه عنوان آشپزوباغبان ومشاوردرامورفعالیت خودراداشته وبنده ازهردونفرشنیدم که آقای م.ن. و ف.الف. شریک می باشند ونحوه شراکت برگونه ای می باشدکه 35% آقای م.ن. و65% آقای ف.الف. است ومحل شراکت وفعالیت درع. تهران می باشد وموضوع فعالیت کارخانه پارافین می باشد که آقای م.ن. فعالیتهای بیرون شرکت ازجمله بارگیری ، حمل ونقل وغیره وفعالیت آقای م. ف.الف. بیشترمدیریت شرکت بوده است ودرخصوص فعالیت آقای الف. بدین گونه بیان می نمایم که نامبرده درزمان فروش اجناس به تنهایی طرف قراردادبودقراردادها راوی امضامی کرده وازخوانده نیزمشورت می گرفتندکه بدین گونه توافق شده است وازخوانده مشورت می کردکه مثبت یامنفی اظهارنظرمی کردواقدامات انجام شده حکایت ازاین امرداردکه خواهان وخوانده شریک بودند وآقای م. ف.الف. یکباراقرارنمودکه آقای م.ن. 35% وخودم 65% شریک این شرکت می باشم آقای م.ن. تازمانی که ازلحاظ جسمی سالم بودبه عنوان راننده حمل ونقل فعالیت می کردوبعدازاینکه ازلحاظ جسمی که به مشکل برخوردکرده بودوانت خریداری کرده بودند واقدامات دیگرانجام می داد. علی ایحال دادگاه خواسته خواهان راغیرموجه تشخیص می دهد زیراملاحظه می گرددخواسته خواهان اعلام انفساخ قراردادمشارکت مورخه 74/6/15 می باشد بامطالعه مفادقراردادمشارکت اصحاب دعواتوافق نمودند درروستای د. نسبت به احداث کارگاه تولید وتصفیه پارافین اقدام نمایند ونسبت سهم الشرکه به میزان 35% ح.الف. م.ن. و65% م. ف.الف. مقررگردیده است بموجب صورتجلسه مورخه 77/7/23 کارگاه موصوف به جهت عدم رعایت موازین زیست محیطی توسط اداره محیط زیست پلمپ گردیده است برابرماده 587 شرکت به طریق ذیل مرتفع می شود 1) درصورت تقسیم 2- درصورت تلف شدن تمام مال شرکت ملاحظه می گردد شرکت ایجادشده به توافق اصحاب دعوامنحل نگردیده ومال شرکت نیزتلف نگردیده است وبرابرعرف جامعه پلمپ شرکت به جهت عدم رعایت مسائل زیست محیطی ملازمه ای باتلف مال مشترک ندارد ودرقراردادمنعقدشده حق فسخ برای احدی ازشرکاوموجباتی برای انفساخ قرارداددرمانحن فیه وجودندارد صرفنظرازصحت یاسقم ادعای خواهان درخصوص ادامه فعالیت درشهرک صنعتی ع. که بصورت شخصی تاسیس یافته لکن باملاحظه به اظهارات شهودآقایان 1-ق. 2- ش. که خواهان درنزدشهودمذکوراقراربه وجودشراکت فی مابین خواهان وخوا نده بدین گونه که 35% آقای م.ن. و65% آقای ف.الف. می باشدکه این امرقرینه ای مبنی برشراکت خواهان وخوانده درفعالیت پارافین واقع درروستای د. می باشد وقرینه ای مبنی برادامه همان شراکت بین خواهان وخوانده است ولذااصل لزوم وپای بندی به قراردادها وتعهدات واصل صحت جملگی حکایت ازاین داردکه رابطه حقوقی خواهان وخوانده مبنی بر فعالیت شراکت به تاریخ 74/6/15 ازبین نرفته است لذادادگاه باتوجه به استدلالات فوق الذکربه استنادماده 197 قانون آئین دادرسی مدنی حکم به بی حقی خواهان صادرواعلام می نماید. رأی صادره حضوری ظرف بیست روزپس ازابلاغ قابل تجدیدنظردردادگاه تجدیدنظراستان البرزمی باشد.

رئیس شعبه سوم محاکم عمومی حقوقی شهرستان نظرآباد - علی حجتی

 

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

درخصوص دادخواست آقای م. ف.الف. با وکالت آقای ح. ک. به طرفیت آقای ح.الف. م.ن. با وکالت آقای ر. ق. به خواسته تجدید نظر نسبت به دادنامه 9009972668300447 - 1390/5/9 شعبه سوم دادگاه محترم عمومی حقوقی ن. که به موجب آن حکم به بی حقی تجدیدنظر خواه به خواسته اعلام انفساخ قرار داد مشارکت مورخ 1374/6/15 صادر شده است , دادگاه با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه لایحه تجدیدنظر خواهی متضمن هیچیک از جهات مقرر درماده 348 قانون آئین دادرسی مدنی نبوده و از سوی تجدیدنظر خواه دلیل و مستند قانونی و محکمه پسندی برای اثبات ادعای انفساخ ارائه نشده و مؤدای اظهارات شهود تعرفه شده از سوی تجدیدنظر خواه نیز نه تنها دلالتی بر انفساخ قرار داد فی مابین نداشته بلکه مؤید وجود و بقای شراکت بوده و دادنامه مورد اعتراض براین اساس وفق موازین شرعی و قانونی صحیحا" صادر شده و برمبانی استدلال دادگاه محترم بدوی نیز اشکالی وارد نمی باشد لذا مستندا" به ماده 358 قانون آئین دادرسی مدنی ضمن رد تجدیدنظر خواهی مطروحه دادنامه تجدیدنظر خواسته تأیید میگردد رأی صادره قطعی است .

مستشاران شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان البرزحسین افشار - محسن افرازه

کلمات کلیدی:وکیل،موکل،وکیل پایه یک تهران،شرکت،قرارداد،پلمب،مشارکت

 

  1. تازه های سایت
  2. مطالب تصادفی
  3. نظرات

  سعادت آباد، نبش خیابان 32، پلاک 116، طبقه چهارم، واحد 9  

  021-88689911-3  

  info@Drsoheiltaheri.com  

  www.drsoheiltaheri.com  

تماس با ما